زیرنظر واحد فرهنگی مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام

پیامک 3 - میدان آزمایش

امام علی(ع):

ریاست میدان آزمایش افراد است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین بهنام

پیامک 2 - مامور

 
 امام علی ع  :
روزیتان ضمانت شده و مامور به کردارید؛
پس مبادا آنچه ضمانت شده،مهمتر ازچیزی باشد که به آن مامورید.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین بهنام
پیامک 1 - سرمایه گذاری

پیامک 1 - سرمایه گذاری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین بهنام

کتاب علامات ویرایش دی ماه 92

با سلام

کتاب علامات ویرایش دی ماه 1392 جهت استفاده شما حافظان قرآن کریم آماده شده است .

امید است مورد توجه قرار گیرد.

کتاب علامات

 

جهت دانلود به ادامه مطلب بروید.....

 

این پست ثابت است ، مطالب جدید در زیر این پست قرار دارند .....

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)
تکلیف اصلی سیدالشهداء(ع)

تکلیف اصلی سیدالشهداء(ع)

تکلیف اصلی سیدالشهداء(ع)
در قضیه حرکت عاشورا، نکات بسیار زیادى هست که اگر دنیاى اسلام و متفکّرین جهان اسلام درباره آنها، از ابعاد مختلف بررسى کنند، راههاى زندگى اسلامى و تکلیف نسلهاى مسلمان در شرایط مختلف، از این حادثه وآنچه‌که از مقدّمات و مؤخّرات، آن را احاطه کرده است، معلوم خواهد شد.
 یکى از این درسها، این نکته مهم است که حسین بن على علیه‌الصّلاة والسّلام، در یک فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلى را از وظایف گوناگون و داراى مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزى که آن روز دنیاى اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالى که این، یکى از نقاط آسیب‌پذیر در زندگى مسلمین، در دورانهاى مختلف است؛ یعنى این‌که، آحاد ملت و راهنمایان آنها و برجستگان دنیاى اسلام، در برهه‌اى از زمان، وظیفه اصلى را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلى‌است و باید به آن پرداخت و باید کارهاى دیگر را - اگر لازم شد - فداى آن کرد؛ و چه چیز فرعى و درجه دوم است و هر حرکت و کارى را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش کرد.
حسین‌بن‌على علیه‌السّلام، در بیانات خود فهماند که براى دنیاى اسلام در چنین شرایطى، مبارزه با اصل قدرت طاغوتى و اقدام براى نجات انسانها از سلطه شیطانى و اهریمنى این قدرت، واجبترین کارهاست.
بدیهى است که حسین بن على علیه‌السّلام، اگر در مدینه مى‌ماند و احکام الهى را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت رابیان مى‌کرد، عدّه‌اى را پرورش مى‌داد. اما وقتى براى انجام کارى به سمت عراق حرکت مى‌کرد، از همه این کارها باز مى‌ماند: نماز مردم را نمى‌توانست به آنها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمى‌توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل مى‌شد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایى که در مدینه بودند، مى‌ماند. اینها هر کدام وظیفه‌اى بود که آن حضرت انجام مى‌داد. اما همه این وظایف را، فداى وظیفه مهمتر کرد.
آن تکلیف چیست؟ همان‌طور که فرمود، مبارزه با دستگاهى که منشأ فساد بود: «اُریدُ اَن اَمُرَ بالْمَعْروف وَاَنْهى‌ عَنِ الْمُنْکَر وَ اَسیرَ بِسیرة جَدّى.» یا آن‌چنان که در خطبه دیگرى در بین راه فرمود: «اَیهاالنّاس! اِنَّ رَسول‌اللَّه، صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله، قال مَنْ رأى‌ سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرَمِ اللَّه، ناکِثاً لِعَهْداللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ کانَ حَقاً عَلَى‌اللَّه اَنْ یَدخل یُدْخِلَهُ مُدْخِلَه.» یعنى اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتى‌که فساد مى‌پراکند و دستگاهى که انسانها را به‌سمت نابودى و فناى مادّى و معنوى مى‌کشاند. این، دلیل حرکت حسین بن على علیه‌السّلام است که البته این را، مصداق امر به معروف و نهى از منکر هم دانسته‌اند؛ که در باب گرایش به تکلیف امر به معروف و نهى از منکر، به این نکات هم باید توجّه شود..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)
سرانجام نامه‌های کوفیان

سرانجام نامه‌های کوفیان

سرانجام نامه‌های کوفیان
کسانی که به امام حسین(ع) از کوفه نامه نوشتن و دعوت کردند، اسمهایشان را که نگاه کنید، اینهایی که نامه نوشتن خواص‌اند، نامه ها هم زیاد است، منتهی لحن نامه‌ها را که نگاه کنید معلوم می‌شود که در این خواصِ طرفدارِ حق، کدام‌ها جزء آن دسته‌ای هستند که حاضرند دینشان را قربانی دنیایشان بکنند، کدام کسانی هستند که حاضرند دنیایشان را قربانی دین بکنند و چون کسانی که حاضرند دینشان را قربانی دنیا بکنند بیشتر هستند، نتیجه شهادت مسلم بن عقیل در کوفه می‌شود و بعد هم از همان شهر کوفه‌ای که هجده هزار نفر آمدند با مسلم بن عقیل بیعت کردند، جمعیت بلند می‌شود می‌آید کربلا به جنگ امام حسین(ع). یعنی حرکت خواص به دنبال خود حرکت عوام را می‌آورد. ماجرای کوفه اینگونه است، نامه نوشتن به امام حسین(ع)، حضرت هم مسلم بن عقیل را فرستاد و گفت من ایشان را می‌فرستم اگر خبر داد به من که وضع خوب است، من هم خواهم آمد. گروه گروه مردم آمدند، همه اظهار ارادت کردند، فرماندار کوفه هم‌کسی بود به نام نعمان بن البشیر، آدم ضعیفی بود، آدم ملایمی بود، گفت تا کسی با من نجنگد من جنگ نمی‌کنم. مقابله نکرد با مسلم بن عقیل، مردم دیدند میدان باز است آمدند شروع کردند با حضرت بیعت کردند، دو سه تا از خواص باطل، طرفدار بنی امیه نامه نوشتند به یزید که اگر می‌خواهی کوفه را داشته باشی یک آدم حسابی بفرست اینجا، او هم عبیدالله بن زیاد را حکم داد که علاوه بر بصره کوفه را هم تحت حکومت تو قرار می‌دهم. عبیدالله بن زیاد از بصره یکسره تا کوفه تاخت. رسید به کوفه در حالی که شب بود عوام کوفه، مردم معمولی از همان قبیل عامی‌ها که قادر بر تحلیل نبودند، تا دیدند یک نفری با اسب و تجهیزات آمده، صورتش هم بسته، خیال کردند امام حسین(ع) است، رفتند گفتند السلام علیک یابن رسول الله، بنا می‌کنند به او سلام کردن و احترام کردن. صبر کنید ببینید کیست، او هم اعتنایی نکرد به مردم رفت به دارالعماره و خودشو معرفی کرد، رفت به داخل از همونجا شروع کرد مبارزه را با جریان مسلم بن عقیل، و اساس کار او عبارت بود، از اینکه طرفداران مسلم بن عقیل را با اشد فشار مورد تهدید و شکنجه قرار بدهد. کاری که کرد یک عده از همین خواص را فرستاد توی مردم که مردم را بترساند. برگردید پدرتان را در می‌آوردند، اینها یزیدن، اینها ابن زیادن، اینها بنی امیه هستند، اینها چه دارن، پول دارن، شمشیر دارن، تازیانه دارن، آخر شب وقت نماز عشا حضرت مسلم هیچ کس همراهش نبود و ابن زیاد رفت در مسجد کوفه پیغام داد همه باید نماز عشاشون رو بیایند مسجد کوفه با من به جماعت بخوانند، مسجد کوفه تاریخ می‌نویسد پر شد از جمعیت پشت سر ابن زیاد به نماز عشا. چرا اینجوری شد؟! بنده که نگاه می‌کنم می‌بینم همین خواصِ طرفدارِ حق مقصرند. یک حرکت بجا، یک وقت تاریخ را نجات می‌دهد. وقتی که عبیدالله ابن زیاد به رؤسای قبایل کوفه گفت برید مردم رو متفرق کنید از دور مسلم و اگر نروید پدرتان را در می‌آورم. چرا اینها قبول کردند از عبیدالله ابن زیاد؟! اینها که همه اموی نبودند، از شام نیامده بودند، بعضی از همین ها جزء نویسنده‌های نامه به امام حسین(ع) بودند. مثل شبعث ابن ربعی نامه به امام حسین(ع) نوشته بود و دعوت کرده بود خودش جزء کسانی است که وقتی که عبیدالله گفتش بروید مردم رو از دور مسلم متفرق کنید، این هم آمد مردم را از دور مسلم متفرق کرد اگر امثال شبعث ابن ربعی در یک لحظه حساس از خدا می‌ترسیدند به جای اینکه از ابن زیاد بترسند، تاریخ عوض می‌شد، تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه لازم، اینهاست که تاریخ را نجات میدهد.
 پروردگارا مرگ ما را به شهادت در راه خودت قرار بده.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)
نهضت حسینی ما

نهضت حسینی ما

نهضت حسینی ما
در دو فصل، امام(ره) مسأله‌ى نهضت را به مسأله‌ى عاشورا گره زدند: یکى در فصل اول نهضت - یعنى روزهاى محرّم سال 42 - که تریبون بیان مسایل نهضت، حسینیه‌ها و مجالس روضه‌خوانى و هیئات سینه‌زنى و روضه‌ى روضه‌خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبى شد و دیگرى، فصلِ آخر نهضت - یعنى محرّم سال 57 - بود که امام(ره) اعلام فرمودند: «ماه محرّم گرامى و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس برپا کنند». ایشان، عنوان این ماه را ماه پیروزى خون بر شمشیر قرار دادند و مجدداً همان طوفان عظیم عمومى و مردمى به وجود آمد؛ یعنى ماجراى نهضت که روح و جهت حسینى داشت، با ماجراى ذکر مصیبت حسینى و یاد امام حسین(ع) گره خورد.
این، در مقام عمل بود. در مقام تبلیغ و واقع و ثبوت هم که مطلب روشن است. حرکت امام حسین(ع) براى اقامه‌ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‌الاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عن‌المنکر »در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مى‌خوانیم: «و منح‌النّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‌الجهالة و حیرةالضّلاله»
امام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که درباره‌ى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مى‌کند که غرض، اقامه‌ى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامه‌ى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوةاللَّه یا وارث نوح نبىّ‌اللَّه ...» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقوم‌النّاس بالقسط». اقامه‌ى قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
آنچه که نهضت ما را جهت مى‌داد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است که حسین‌بن على(علیه‌السّلام) در راه آن قیام کرد..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)