زیراندازش یک حصیر بود؛ بالش او از چرمى بود که از لیف خرما پر شده بود؛ قوت غالب او نان جو و خرما بود. نوشتهاند که هرگز سه روز پشت سر هم از نان گندم - نه غذاهاى رنگارنگ - شکم خود را سیر نکرد. امّالمؤمنین عایشه مىگوید که گاهى یک ماه از مطبخ خانه ما دود بلند نمىشد. سوار مرکب بىزین و برگ مىشد. آن روزى که اسبهاى قیمتى را با زین و برگهاى مجهّز سوار مىشدند و تفاخر مىکردند، آن بزرگوار در بسیارى از جاها سوار بر درازگوش مىشد. حالت تواضع به خود مىگرفت. با دست خود، کفش خود را وصله مىزد. این همان کارى است که شاگرد برجسته این مکتب - امیرالمؤمنین علیهالسّلام - بارها انجام داد و در روایات راجع به او، این را زیاد شنیدهاید. در حالى که تحصیل مال از راه حلال را جایز مىدانست و مىفرمود: «نعم العون على تقوى اللَّه الغنى»؛ بروید از طریق حلال - نه از راه حرام، نه با تقلّب، نه با دروغ و کلک - کسب مال کنید، خود او اگر مالى هم از طریقى به دستش مىرسید، صرف فقرا مىکرد.