زیرنظر واحد فرهنگی مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب ما و محرم» ثبت شده است

مقاله 1- ثواب و عقاب تشکیلاتی


برداشتی از سخنرانی استاد دکترمحمدرضا شایق در ستاد "دکتر سعید جلیلی" در یزد

 

 

 

هنوز معنی سیاست عین دیانت است را نفهمیدیم...

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)
نهضت حسینی ما

نهضت حسینی ما

نهضت حسینی ما
در دو فصل، امام(ره) مسأله‌ى نهضت را به مسأله‌ى عاشورا گره زدند: یکى در فصل اول نهضت - یعنى روزهاى محرّم سال 42 - که تریبون بیان مسایل نهضت، حسینیه‌ها و مجالس روضه‌خوانى و هیئات سینه‌زنى و روضه‌ى روضه‌خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبى شد و دیگرى، فصلِ آخر نهضت - یعنى محرّم سال 57 - بود که امام(ره) اعلام فرمودند: «ماه محرّم گرامى و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس برپا کنند». ایشان، عنوان این ماه را ماه پیروزى خون بر شمشیر قرار دادند و مجدداً همان طوفان عظیم عمومى و مردمى به وجود آمد؛ یعنى ماجراى نهضت که روح و جهت حسینى داشت، با ماجراى ذکر مصیبت حسینى و یاد امام حسین(ع) گره خورد.
این، در مقام عمل بود. در مقام تبلیغ و واقع و ثبوت هم که مطلب روشن است. حرکت امام حسین(ع) براى اقامه‌ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‌الاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عن‌المنکر »در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مى‌خوانیم: «و منح‌النّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‌الجهالة و حیرةالضّلاله»
امام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که درباره‌ى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مى‌کند که غرض، اقامه‌ى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامه‌ى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوةاللَّه یا وارث نوح نبىّ‌اللَّه ...» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقوم‌النّاس بالقسط». اقامه‌ى قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
آنچه که نهضت ما را جهت مى‌داد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است که حسین‌بن على(علیه‌السّلام) در راه آن قیام کرد..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)
اصلاح کشور

اصلاح کشور

اصلاح کشور
اصلاحات، یا اصلاحات انقلابى و اسلامى و ایمانى است و همه مسؤولان کشور، همه مردم مؤمن و همه صاحب‌نظران با آن موافقند؛ یا اصلاحات، اصلاحات امریکایى است و همه مسؤولان کشور، همه مردم مؤمن و همه آحاد هوشیار ملت با آن مخالفند.
در زمینه اصلاح، دو جمله از امام حسین علیه‌السّلام نقل شده است. امام حسین علیه‌السّلام مى‌فرماید: «خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى».(21) او دنبال اصلاحات است و مى‌خواهد اصلاح به وجود آورد. یک جاى دیگر هم مى‌فرماید: «لنرى المعالم من دینک و نظهر الأصلاح فى بلادک»؛(22) مى‌خواهیم اصلاح در میان ملت اسلام و کشور اسلامى به وجود بیاید. این شعارِ امام حسین علیه‌السّلام است.
اصلاح چیست؟ اصلاح این است که هر نقطه خرابى، هر نقطه نارسایى و هر نقطه فاسدى، به یک نقطه صحیح تبدیل شود. انقلاب، خودش یک اصلاح بزرگ است. اگرچه در اصطلاحات سیاسى دنیا، «انقلاب» را در مقابل «اصلاح» قرار مى‌دهند، اما من با آن اصطلاح نمى‌خواهم حرف بزنم. من اصلاح با اصطلاح اسلامى را مطرح مى‌کنم. خود انقلاب، بزرگترین اصلاح است. تداوم اصلاحات، در ذات و هویّت انقلاب نهفته است. یک ملت انقلابى و هوشیار و شجاع، به طور دائم نگاه مى‌کند تا ببیند فسادهایى که از قبل در میان او مانده - فسادهایى که در طول زمان بر اثر غفلتها و سوء مدیریّتها و سوء تدبیرها و تجاوزها به وجود آمده - کدام است تا آنها را اصلاح کند. اشتباهات و خطاها کدام است، تا آنها را اصلاح کند. انقلاب که بدون اصلاح امکان ندارد. هیچ جامعه انسانى، بدون اصلاح امکان ندارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)
تا پای شهادت

تا پای شهادت

تا پای شهادت
امامت یعنى پیشوایىِ قافله دین و دنیا. در قافله‌اى که همه به یک سمت و هدف والا در حرکتند، یک نفر بقیه را راهنمایى مى‌کند و اگر کسى گم شود، دست او را مى‌گیرد و برمى‌گرداند؛ اگر کسى خسته شود، او را به ادامه راه تشویق مى‌کند؛ اگر کسى پایش مجروح شود، پاى او را مى‌بندد و کمک معنوى و مادّى به همه مى‌رساند. این در اصطلاح اسلامى اسمش امام - امام هدایت - است و سلطنت نقطه مقابل این است. سلطنتِ به معناى پادشاهىِ موروثى، فقط یک نوعِ از سلطنت است. لذا بعضى سلاطین در دنیا هستند که اسمشان سلطان نیست، اما باطنشان تسلّط و زورگویى بر انسانهاست.
این‌که رئیس جمهور یک دولتى - که در همه زمانها، دولتهاى مستکبر بوده‌اند و امروز مظهر آن، امریکاست - به خود حق بدهد که بدون هیچ استحقاق اخلاقى، علمى و حقوقى، منافع خود و کمپانیهاى پشتیبان خود را بر منافع میلیونها انسان ترجیح دهد و براى ملتهاى دنیا تکلیف معیّن کند، این سلطنت است؛ حالا اسمش سلطان باشد یا نباشد.
 
در دوران امام حسین علیه‌السّلام امامت اسلامى را به چنین چیزى تبدیل کرده بودند: «یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان». امام حسین علیه‌السّلام در مقابل چنین وضعیتى مبارزه مى‌کرد. مبارزه او بیان کردن، روشنگرى، هدایت و مشخّص کردن مرز بین حقّ و باطل - چه در زمان یزید و چه قبل از او - بود؛ منتها آنچه در زمان یزید پیش آمد و اضافه شد، این بود که آن پیشواى ظلم و گمراهى و ضلالت، توقّع داشت که این امام هدایت پاى حکومت او را امضاء کند؛
اگر چنین توقّع بى‌جا و ابلهانه‌اى از سوى حکومت یزید نمى‌شد، ممکن بود امام حسین همچون زمان معاویه و ائمّه بزرگوارِ بعد از خود، پرچم هدایت را برمى‌افراشت؛ مردم را ارشاد و هدایت مى‌کرد و حقایق را مى‌گفت. منتها او بر اثر جهالت و تکبّر و دورى از همه فضایل و معنویات انسانى یک قدم بالاتر گذاشت و توقع کرد که امام حسین علیه‌السّلام پاى این سیه‌نامه تبدیل امامت اسلامى به سلطنت طاغوتى را امضاء کند؛ یعنى بیعت کند. امام حسین فرمود «مثلى لا یبایع مثله»؛ حسین(ع) چنین امضایى نمى‌کند. امام حسین علیه‌السّلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقى بماند؛ پرچم حق نمى‌تواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «هیهات منّا الذّلّة»
یک وقت کسى حرفى را مى‌زند، حرف را زده و مقصود را گفته است، اما پاى آن حرف نمى‌ایستد و عقب‌نشینى مى‌کند؛ این دیگر نمى‌تواند افتخار کند. افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتى است که پاى حرفشان بایستند و نگذارند پرچمى را که آنها بلند کرده‌اند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین علیه‌السّلام این پرچم را محکم نگه داشت و تا پاى شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الحسین (ع)