برداشتی از سخنرانی استاد دکترمحمدرضا شایق در ستاد "دکتر سعید جلیلی" در یزد
هنوز معنی سیاست عین دیانت است را نفهمیدیم...
برداشتی از سخنرانی استاد دکترمحمدرضا شایق در ستاد "دکتر سعید جلیلی" در یزد
هنوز معنی سیاست عین دیانت است را نفهمیدیم...
امام عادل
در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند، نه همهى پایهى مشروعیت. نظام سیاسى در اسلام علاوه بر رأى و خواست مردم، بر پایهى اساسىِ دیگرى هم که تقوا و عدالت نامیده مىشود، استوار است. اگر کسى که براى حکومت انتخاب مىشود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همهى مردم هم که بر او اتّفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعى است؛ اکثریت که هیچ. وقتى امام حسین علیهالسّلام را در نامهاى که جزوِ سندهاى ماندگار تاریخ اسلام است به کوفه دعوت کردند، اینطور مىنویسند: «و لامرى ما الامام الا الحاکم بالقسط»؛ حاکم در جامعهى اسلامى و حکومت در جامعهى اسلامى نیست، مگر آنکه عاملِ به قسط باشد؛ حکم به قسط و عدالت کند. اگر حکم به عدالت نکرد، هر کس که او را نصب کرده و هر کس که او را انتخاب کرده، نامشروع است.
الحاکم بالقسط، الدائن لدین اللَّه»؛ باید راهِ دین خدا را بپیماید. در قرآن، در خطاب خداوند متعال به ابراهیم این نکتهى بسیار مهم آمده است که خداوند بعد از امتحانهاى فراوانى که از ابراهیم کرد و ایشان از کورهى آزمایشهاى گوناگون بیرون آمد و خالص و خالصتر شد، گفت: «انّى جاعلک للناس اماما)»؛ من تو را پیشواى مردم قرار دادم. امام فقط به معناى پیشواى دینى و مسألهى طهارت و غسل و وضو و نماز نیست؛ امام یعنى پیشواى دین و دنیا؛ راهبرِ مردم به سوى صلاح. این معناى امام در منطق شرایع دینى از اوّل تا امروز است. بعد ابراهیم عرض کرد: «و من ذریّتى»؛ اولاد و ذُرّیهى من هم در این امامت نصیبى دارند؟ خداوند نفرمود دارند یا ندارند؛ بحث ذُرّیه نیست؛ ضابطه داد. «قال لا ینال عهدى الظالمین»؛ فرمان و دستور و حکم امامت از سوى من به ستمگران و ظالمان نمىرسد؛ باید عادل باشد.
پیام به تاریخ
در حقیقت، امام حسین اگرچه با یزید مبارزه مىکند، اما مبارزه گسترده تاریخى وى با یزیدِ کوتهعمرِ بىارزش نیست؛ بلکه با جهل و پستى و گمراهى و زبونى و ذلّت انسان است اگر به تحلیل ظاهرى قضیه نگاه کنیم، این قیام، قیام علیه حکومت فاسد و ضدّ مردمى یزید است؛ اما در باطن، یک قیام براى ارزشهاى اسلامى و براى معرفت و براى ایمان و براى عزت است. براى این است که مردم از فساد و زبونى و پستى و جهالت نجات پیدا کنند. لذا ابتدا که از مدینه خارج شد، در پیام به برادرش محمّدبنحنفیه - و در واقع در پیام به تاریخ - چنین گفت: «انّى لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما»؛ من با تکبّر، با غرور، از روى فخرفروشى، از روى میل به قدرت و تشنه قدرت بودن قیام نکردم؛ «انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدّى»؛ من مىبینم که اوضاع در میان امت پیامبر دگرگون شده است؛ حرکت، حرکت غلطى است؛ حرکت، حرکت به سمت انحطاط است؛ در ضد جهتى است که اسلام مىخواست و پیامبر آورده بود. قیام کردم براى اینکه با اینها مبارزه کنم.
ازبیانات امام خامنه ای